"افسردگی، از عوارض جانبی سرطان نیست
بلکه یکی از عوارض جانبی مرگه..."
- ۰ نقطه
- ۰۱ آذر ۹۷
"افسردگی، از عوارض جانبی سرطان نیست
بلکه یکی از عوارض جانبی مرگه..."
"- ... «چیز مهمی نیست»؟ معلومه داری دروغ میگی. چی شده؟
+ ...
- از قبل بهم گفته بودی که سرطان مرحله چهارم دارم، دیگه بدتر از اون چی میتونه باشه؟
+ امید... امید الکی."
ب.ن:
کنار امید، باهم بالا سر مزاری وایستادیم که...
یادآوری اینکه 40 روز گذشته هم سخته
شب بهم پیام میده که «لعنت خدا به این سه شنبه ها»
- چریکا زیاد عمر نمی کنن...
- چرا آدم باید زیاد عمر کنه وقتی که حالش خوب نیست؟ ماها حالمون خوب نیست امیر...
«سیانور» - بهروز شعیبی
من: سلام، تعبیر خواب «مار» می دونید چی میشه؟!
صاد: سلام، خواب جوون عزب که تعبیر نداره! صدقه بده!
خارچی / جلو مرکز درمانی / روز
«هِیزل» که سرطان ریه دارد مشغول حرف زدن با «گاس» _که قبلا سرطان داشته_ است. گاس پاکت سیگار رو از جیبش در میاره، یه سیگار بین دو لب اش میذاره؛
هیزل: واقعا؟
گاس: چی؟
هیزل: فکر کردی کار باحالیه؟ همه چیز رو خراب کردی.
گاس: همه چی؟!
هیزل: آره، همه چی! آره، خیلی هم خوب بودی... خدای من! همیشه باید یه هامارتیا وجود داشته باشه. نه؟ و در مورد تو با وجود اینکه این سرطان وحشتناک رو داشتی هنوز هم دوست داری به شرکتی پول بدی که برات سرطان بیشتری درست کنه؟ بذار بهت بگم، اینکه نتونی نفس بکشی حس مزخرفیه!
گاس: هامارتیا؟
هیزل: یه اشتباه مرگبار
گاس: ... اشتباه مرگبار! میدونی، در واقع اینا رو تا روشن نکنی بهت آسیبی نمی رسونن. من هیچوقت سیگاری رو روشن نکردم. «این یه استعاره ست». تو اینی که باعث مرگت میشه رو بین لب هات میذاری اما هیچوقت بهش این قدرت رو نمیدی که تو ور بکشه... «یه استعاره».
چهره ی نسبتا خشن و عصبانی «هیزل» کم کم جایش را به لبخندی شیطنت آمیز از فهم یک موضوع جالب می دهد...
می بینی؟! اصلا خیلی جسور است... توی سیاست سرک می کشد، توی اقتصاد هم. دیگر فرهنگ و روابط اجتماعی و خانواده و... را اصلا بیخیال! خودش را بزرگ و بزرگ تر جلوه می دهد. همه چیز را نقد می کند و همه را به سخره می گیرد حالا خودش و توابعش را مسخره نه ولی اگر به نقد هم بکشی چنان جنجال رسانه ای راه می اندازد که نپرس! همان که گفته بودم؛ «رسانه ای که نباید بیشتر از یک رسانه باشد!»
V for Vendetta
(2005)
داخلی / تونل مترو
در حالی که V به سمت کریدی حرکت میکنه و همه مامورها رو میکشه و اون هم پشت سر هم بهش شلیک میکنه؛
کریدی: بمیر، بمیر، بمیر، چرا نمی میری؟
وی: پشت این نقاب چیزی بیشتر از یه جسم هست.
پشت این نقاب یه آرمانِ آقای کریدی!
"و آرمان ها ضد گلوله هستند..."
به ملتی شجاعت و جسارت می دهد و از دیگری غرور و عزت اش را می گیرد!
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قدرت اثر و عمق استراتژیک اش را می بینی؟
این روزهای لندن...
من : یه خبرایی درباره آقا وحید شنیدم، درسته؟
... و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...
این ها هم:
تو:
...
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم
هر کسی در به در خانه ی لیلا نشود